هوش مصنوعی: این شعر از بیدل به مفاهیمی مانند عشق، عرفان، ناپایداری دنیا، رنج‌های بشری و جستجوی معنا می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند خاک، آینه، شمع و گل، به بیان حالات درونی و فلسفی خود پرداخته است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار است. همچنین برخی از اشارات نمادین ممکن است نیاز به دانش ادبی و تجربه زندگی بیشتری داشته باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۵

نیک و بد این مرحله خاکش به ‌کمین است
چشمی‌ که به پا دوخته باشی همه بین است

بی‌ غنچه ‌گلی سر نزد از گلشن امکان
اینجاست که چین مایهٔ ایجاد جبین است

برخیز ز خاک سیه مزرع هستی
جایی‌ که نفس آینه‌ کارد چه زمین است

چون صبح جنونی‌ کن و از خو برون تاز
از چاک گریبان گل دامان تو چین است

بر صور مناز از دهل و کوس تجمل
ای پشه بم و زیرکمال تو طنین است

این است اگر کر و فر طاق و سرایت
بنیاد غبار به هوا رفته متین است

ای آینه از ما مطلب عرض مکرر
تمثال ضعیفان نفس باز پسین است

ای شمع عنان نگه هرزه نگهدار
تا چشم تو باز است جهان خانهٔ زین است

زان جلوه‌گذشتیم و به خود هم نرسیدیم
ما را چه‌ گنه خاصیت عجز همین است

دل نیز گره شد به خم ابروی نازش
در طاق تغافل همه نقاشی چین است

در وصل به اظهار مکش ننگ فضولی
با بوسه حضور لب خاموش قرین است

رندان مشکیبید ز معشوقهٔ فربه
کاین شکل دلاوبز سراپاش سرین است

شور تپش از ما به فنا هم نتوان برد
خاکستر منصور مزاجان نمکین است

بیدل ‌کم سرمایهٔ عزلت نپسندی
از پای به دامان تو نامت به نگین است
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.