هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل، به مفاهیمی مانند عشق، هستی، تسلیم و عجز در برابر عشق الهی، و ناپایداری دنیا می‌پردازد. شاعر با استفاده از استعاره‌های زیبا مانند آینه، نفس، و شعله، احساسات عمیق خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از استعاره‌ها و اشارات پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۵۶۶

گوهر دل ز سخن رنگ صفا باخته است
زنگ این آینه یکسر نفس ساخته است

مکش ای جلوه ز دل یک دونفس دامن ناز
که هنوز آینه تمثال تو نشناخته است

حسن خوبان که کتان مه تابان تواند
تا تو بی‌پرده نه‌ای پرده نینداخته است

جلوه‌ها مفت‌تو ای ناله چه فرصت‌طلبی‌ست
که نفس هم‌نفسی آینه پرداخته است

از قمار من و ما هیچ نبردیم افسوس
رنگ جنسی‌ست‌که نقدش همه جا باخته است

عجز ما آن سوی تسلیم ‌گرو می‌تازد
سایه در جنگ سپر هم سپر انداخته است

هرزه بر خویش ننازی‌ که درین بزم چو شمع
سر تسلیم همان‌گردن افراخته است

هر دو عالم چو نفس در جگرم سوخته‌اند
شعلهٔ وادی مجنون چه‌قدر تاخته است

پیش از ایجاد نفس قطع هوسها کردیم
صبح هستی دم تیغی به خیال آخته است

هیچ پرواز ز خاکستر خود بیرون نیست
بیدل این هفت فلک بیضهٔ یک فاخته است
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۶۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۶۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.