هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق شاعر نسبت به معشوق و تسلیم در برابر اوست. شاعر از عشق، زیبایی معشوق، حیرت و تسلیم در برابر او سخن میگوید و از مفاهیمی مانند شوق، گریه، ناله و پرواز ذره در راه عشق استفاده میکند.
رده سنی:
18+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه در این شعر نیاز به درک و تجربهٔ بالایی دارد و ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل هضم نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی و تمثیلهای پیچیده ممکن است برای سنین پایین نامفهوم باشد.
غزل شمارهٔ ۶۴۲
عمرها شد عجزطاقت سویجیبم رهبرست
در ره تسلیم دل پاییکه من دارم سرست
تا فروغ شعلهٔ خورشید حسنی دیدهام
صبح اگربالد به چشم منکف خاکسترست
ای که بر نقش قدش دل بستهای هشیار باش
سایهٔ این سرو آشوب قیامتپرورست
ذوق تسلیمی به جیب امتحانت گل نریخت
ورنه همچون شمع، دامن تاگریبانت سرست
گر کند حسنش بساط حیرت آیینه گرم
هر قدر نظارهها بر دیده پیچد جوهرست
سرمهٔ آن چشم، دل را در سیهروزی نشاند
شیشهٔ ما را غبار از موج خط ساغرست
تا تمنای میام گل کرد از خود رفتهام
چون سحر در شوخیِ خمیازهام بال و پرست
آبله در راه شوقم بسکه دارد جوش اشک
نقش پایم هر کجا گل میکند چشم ترست
سعی ما بی دانشان گامری به همواری نزد
هر خطی کز خامهٔ مجنون دمد بیمسطرست
هر سخنکز پرده ی تسلیم خارج گل کند
ناملایمتر ز آهنگ دف بیچنبرست
دست بردل نه، زنیرنگ سراغ ما مپرس
کاروان نالهایم و آتش ما دیگرست
بیدل از پرواز، خجلت دارم، اما چاره نیست
ذرهٔ موهومم وگلکردنم بال و پرست
در ره تسلیم دل پاییکه من دارم سرست
تا فروغ شعلهٔ خورشید حسنی دیدهام
صبح اگربالد به چشم منکف خاکسترست
ای که بر نقش قدش دل بستهای هشیار باش
سایهٔ این سرو آشوب قیامتپرورست
ذوق تسلیمی به جیب امتحانت گل نریخت
ورنه همچون شمع، دامن تاگریبانت سرست
گر کند حسنش بساط حیرت آیینه گرم
هر قدر نظارهها بر دیده پیچد جوهرست
سرمهٔ آن چشم، دل را در سیهروزی نشاند
شیشهٔ ما را غبار از موج خط ساغرست
تا تمنای میام گل کرد از خود رفتهام
چون سحر در شوخیِ خمیازهام بال و پرست
آبله در راه شوقم بسکه دارد جوش اشک
نقش پایم هر کجا گل میکند چشم ترست
سعی ما بی دانشان گامری به همواری نزد
هر خطی کز خامهٔ مجنون دمد بیمسطرست
هر سخنکز پرده ی تسلیم خارج گل کند
ناملایمتر ز آهنگ دف بیچنبرست
دست بردل نه، زنیرنگ سراغ ما مپرس
کاروان نالهایم و آتش ما دیگرست
بیدل از پرواز، خجلت دارم، اما چاره نیست
ذرهٔ موهومم وگلکردنم بال و پرست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.