هوش مصنوعی: این شعر به مضامینی مانند ناپایداری دنیا، ریاکاری و خودفروشی، عشق و شهرت، رنج و آزادگی، و غفلت انسان‌ها از حقایق هستی می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر نمادین مانند آیینه، موج، و شمع، مفاهیم عمیق فلسفی و اخلاقی را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و نمادین ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۷۵۰

بی‌ادب بنیاد هستی عافیت دربار نیست
غیرضبط خود شکست موج را معمارنیست

هرکس‌اینجاسودخوددر چشم‌پوشی‌دیده است
خودفروشان‌، عبرتی‌، آیینه در بازار نیست

حرص‌خلقی رادرین‌محفل به‌مخموری‌گداخت
غیر چشم سیر، جام هیچکس سرشار نیست

حسن و عشق آیینهٔ شهرت‌گرفت از اتفاق
تا نباشد از دو سر محکم صدا در تار نیست

سختی دل ناله را سنگ ره آزادگی‌ست
رشته تا صاحب‌گره باشد رهش هموار نیست

تا فنا ما را همین تار نفس بایدگسیخت
شمع یک دم فارغ از واکردن زنار نیست

غفلت عالم فزود از سرگذشت رفتگان
هرکجا افسانه باشد هیچ‌کس بیدار نیست

تا توان از صورت انجام خود واقف شدن
باوجود نقش پا آیینه‌ای درکار نیست

مفت چشم ماست سیراین چمن اما چه سود
اینقدر رنگی‌که می‌بالدکم از دیوار نیست

اشک ما را پاس ناموس ضعیفی داغ‌کرد
ورنه مژگان تا به جیب و داهن ال مقدار نیست

چون نفس یکسر وطن آوارهٔ نومیدیم
گرهمه دل جای ما باشدکه ما را بار نیست

کی توان بیدل حریف چاک رسوایی شدن
چون سحر پیراهن ما یک‌گریبان‌وار نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.