هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از احساسات عمیق خود نسبت به معشوق یا خداوند سخن می‌گوید. او از عشق، نیاز، وابستگی و تسلیم خود در برابر معشوق می‌گوید و از این که چگونه تمام پرده‌های زندگی‌اش توسط معشوق دریده شده است. شاعر از احساس ضعف و ناتوانی خود در برابر معشوق و نیاز مبرم به او سخن می‌گوید و در نهایت از معشوق می‌خواهد که او را نجات دهد و به او توجه کند.
رده سنی: 16+ این متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ی عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر به دست می‌آید.

غزل شمارهٔ ۱۵۶۵

ای دُشمنِ روزه و نمازم
وِیْ عُمر و سَعادتِ درازم

هر پَرده که ساختم دَریدی
بُگْذشت از آن که پَرده سازم

ای منْ چو زمین و تو بَهاری
پیدا شُده از تو جُمله رازم

چون صید شُدم چگونه پَرَّم
چون ماتِ تواَم دِگر چه بازم

پَروانه من چو سوخت بر شمع
دیگر زِ چه باشد اِحْتِرازم؟

نزدیک تری به من زِ عقلم
پس سویِ تو من چگونه یازم؟

بُگْداز مرا که جُمله قَندَم
گَر من فَسُرم وَگَر گُدازم

یک بارگی از وَفا مَشو دست
یک بارِ دِگَر بِبین نیازم

یک بارِ دِگَر مرا فُسون خوان
وَزْ روحِ مسیح کُن طِرازم

بر قَنْطَره بَست باج دارم
از بَهرِ عُبورْ دِهْ جَوازم

خاموش که گفت حاجَتَش نیست
در گفتنِ خویشْ یاوه تازم

خاموش که عاقِبَت مرا کار
مَحمود بُوَد چو من اَیازم
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۶۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۶۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.