هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیم عمیقی مانند گذر زمان، ناپایداری هستی، عجز و ناتوانی انسان در برابر تقدیر، و رنج‌های عشق می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند تیغ برق، شمع، و موج دریا، احساسات خود را دربارهٔ زودگذر بودن زندگی و آرزوها بیان می‌کند. همچنین، مفاهیمی مانند شکست، امتحان الهی، و عبرت‌گیری از زندگی نیز در این شعر دیده می‌شود.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در این شعر برای درک و تجربهٔ مخاطبان جوان‌تر دشوار است. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی، رنج عشق، و تأملات وجودی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین و نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۸۴۰

فرصت نظاره تا مژگان گشودن درگذشت
تیغ برقی بود هستی آمد و از سر گذشت

وحشتی زین‌بزم چون‌شمعم به خاطر درگذشت
چین دامن آنقدرها موج زد کز سرگذشت

بربنای ما فضولی خشت تمکینی نچید
آرزو چون فربهی زین پهلوی لاغرگذشت

امتحان هرجا عیار قدر رعنایی گرفت
سرنگونی صد سر و گردن ز ما برتر گذشت

آب آب‌ گوهر، آتش آتش یاقوت شد
هرچه آمد بر سر ما از گذشتن ‌درگذشت

یافتم آخر ز مقصدکوشی توفیق عجز
لغزش پایی‌که پروازش به ز‌یر پرگذشت

قدر بحر رحمت از کم‌همتی نشناختیم
از غرور خشکی دامن جبینها ترگذشت

عبرتی می‌خواست مخمور زلال زندگی
آب شد آیینه و از چشم اسکندرگذشت

مشق اسرار دبستان ادب پر نازک‌ست
نام لغزش تا نوشتی خامه از مسطر گذشت

می‌چکد خون دو عالم از نگاه واپسین
بیخبر از خود مگو می‌باید از دلبر گذشت

سخت‌بیرن‌است شوق از ساز وحشتها مپرن
عمر پروازم به جست و جوی بال و پر گذشت

می‌روم ‌بی ‌دست و پا چون ‌شمع و از هر عضو من
آبله‌ گل می‌کند، تا عرضه دارد سرگذشت

با دل جمعم‌کنون مأیوس باید زبستن
سیر دریا دور موجی داشت از گوهر گذشت

ضعف بیمار محبت تا کجا دارد اثر
ناله هم امشب به پهلوی من از بستر گذشت

بیدل از جمعیت دل بی‌نیاز عالمم
گوهر از یک قطره پل بستن ز دریا در گذشت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۳۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.