هوش مصنوعی:
شعر بالا بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره گذر زمان، فراق و عشق است. شاعر با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند شمع، گل، و چشم، احساسات خود را از گذشت زمان و از دست دادن لحظات زیبا بیان میکند. او از نالههای شمع و گل فروش، خواب و بیداری، و تشنگی وصل سخن میگوید و در نهایت به پذیرش سوختن به عنوان غنیمت اشاره میکند.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و فلسفی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند 'سوختن' و 'تیغ شدن آب' نیاز به بلوغ فکری برای درک کامل دارند.
غزل شمارهٔ ۸۴۱
شب به یاد آن لب خموش گذشت
ناله شد شمع وگلفروشگذشت
چشم بر جلوهای که وا کردیم
پیش پیش نگاه هوش گذشت
عمر رفت و هنوز در خوابم
کاروان از سرم خموش گذشت
زبر پا دیدم از نشاط مپرس
مژه پل گشت و نای و نوش گذشت
کاف و نون، خلق را، به شور آورد
این دو حرف ازکجا بهگوش گذشت
طرفه راهی، چو شمع پیمودیم
سر ما هر قدم ز دوش گذشت
فقر ما، ماتم دو عالم دشت
همه جا یک سیاهپوش گذشت
بیجنون ترک وهم نتوانکرد
باده از خم به قدر جوش گذشت
گر جنون کردهای تکلف چیست
فصل پنهانکن و بپوش گذشت
سوختن هم غنیمت است این شمع
امشب آمد همانکه دوشگذشت
تشنهٔ وصل بود بیدل ما
تیغ شد آب کز گلوش گذشت
ناله شد شمع وگلفروشگذشت
چشم بر جلوهای که وا کردیم
پیش پیش نگاه هوش گذشت
عمر رفت و هنوز در خوابم
کاروان از سرم خموش گذشت
زبر پا دیدم از نشاط مپرس
مژه پل گشت و نای و نوش گذشت
کاف و نون، خلق را، به شور آورد
این دو حرف ازکجا بهگوش گذشت
طرفه راهی، چو شمع پیمودیم
سر ما هر قدم ز دوش گذشت
فقر ما، ماتم دو عالم دشت
همه جا یک سیاهپوش گذشت
بیجنون ترک وهم نتوانکرد
باده از خم به قدر جوش گذشت
گر جنون کردهای تکلف چیست
فصل پنهانکن و بپوش گذشت
سوختن هم غنیمت است این شمع
امشب آمد همانکه دوشگذشت
تشنهٔ وصل بود بیدل ما
تیغ شد آب کز گلوش گذشت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.