هوش مصنوعی: این شعر به مضامینی مانند عشق، آزادی، رهایی از تعلقات دنیوی، و جستجوی معنویت می‌پردازد. شاعر از هوس‌ها و تعلقاتی می‌گوید که انسان را اسیر خود می‌کنند و آرزوی رهایی از آنها را دارد. همچنین، به مفاهیمی مانند وفاداری، حضور در لحظه، و وارستگی اشاره می‌کند. در نهایت، شعر به دنبال یافتن معنا و جایگاه انسان در جهان است.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات انتزاعی و استعاری نیاز به درک بالاتری از ادبیات و فلسفه دارند.

غزل شمارهٔ ۹۵۷

هوس تا چند بر دل تهمت هر خشک و تر بندد
بدزدم در خود آغوشی که بر آفاق دربندد

به این یک رشته زناری که در رهن نفس دارم
گسستن تا به کی چون سبحه صد جایم کمر بندد

به آزادی شوم چون شمع تا ممتاز این محفل
گشایم رشتهٔ پایی که دستارم به سر بندد

به هم چشمان خیال امتیازم آب می‌سازد
خدایا قطره‌ام بیرون این دریا گهر بندد

ز حاصل قطع خواهش کن که این نخل گلستان را
به طومار نمو مهر است در هرجا ثمر بندد

جهان افشاگر راز است بر غفلت متن چندان
که ناهنجاریت در خانهٔ آیینه خر بندد

جنون گل عیانست از گریبان‌چاکی اجزا
که وحشت برکشد از سنگ و خفت بر شرر بندد

جهانی در غبار ما و من ماند از عدم غافل
حذر از سیر صحرایی که راه خانه بربندد

به بزم عشق پر بی‌جرأت تمهید زنهارم
مگر اشکی چو مژگان بر سرانگشتم جگر بندد

وفا تا از حلاوت نگسلاند ربط چسبانم
حضور بوریا یارب به پهلویم شکر بندد

ز بس وارستگی می‌جوشد از بنیاد من بیدل
پرنگ‌، الفت نگیرد نقش من نقاش گر بندد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۵۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.