هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و نمادین، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، حیرت، و جستجوی معنا در زندگی میپردازد. شاعر از عناصری مانند بلبل، گلستان، بحر، و شمع برای بیان احساسات عمیق و تجربیات روحانی خود استفاده میکند. متن همچنین به مفاهیمی مانند فنا، سکوت معنادار، و جستجوی حقیقت اشاره دارد.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از نمادها و استعارههای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۱۰۰۳
سحر آه و گلستان نکهت و بلبل فغان دارد
جهانی سوی بیرنگی ز حسرت کاروان دارد
تأمل گر کنی هر کس به رنگی رفته است از خود
تپشهایی که دارد بحر، گوهر هم همان دارد
نپنداری عبث بر دامن هر ذره میپیچم
جهان را گرد مجنون محمل لیلی گمان دارد
دبستان ادب را آن نزاکت فهم اسرارم
که طفل اشک من در خامشی درس روان دارد
چو شمع کشته کز خاکستر خود میکند بالین
خموشیهای آهم داغ در زیر زبان دارد
چرا زین آرزو برخود نبالد بیستون غم
که تیغش از دل فرهاد من سنگ فسان دارد
نیام آگه ز حس قاتل اما اینقدر دانم
که در هر قطره خونم چشم حیران آشیان دارد
به فتراک خیالی چون سحر گرد نفس دارم
شکار انداز دشت بی نشانی هم نشان دارد
دماغ خون من چون اشک رنگی برنمیدارد
گر استغنا نگیرد دست و تیغت امتحان دارد
چه میپرسی ز نقدکیسهٔ وهم سپند من
اگر برهم شکافی نالهای ضبط عنان دارد
بلندیها به پستی متهم شد از تنآسانی
به راحتگر نپردازد زمین هم آسمان دارد
تپیدن شکرآرام است بیدل بسمل ما را
نفس در عالم پرواز سیر آشیان دارد
جهانی سوی بیرنگی ز حسرت کاروان دارد
تأمل گر کنی هر کس به رنگی رفته است از خود
تپشهایی که دارد بحر، گوهر هم همان دارد
نپنداری عبث بر دامن هر ذره میپیچم
جهان را گرد مجنون محمل لیلی گمان دارد
دبستان ادب را آن نزاکت فهم اسرارم
که طفل اشک من در خامشی درس روان دارد
چو شمع کشته کز خاکستر خود میکند بالین
خموشیهای آهم داغ در زیر زبان دارد
چرا زین آرزو برخود نبالد بیستون غم
که تیغش از دل فرهاد من سنگ فسان دارد
نیام آگه ز حس قاتل اما اینقدر دانم
که در هر قطره خونم چشم حیران آشیان دارد
به فتراک خیالی چون سحر گرد نفس دارم
شکار انداز دشت بی نشانی هم نشان دارد
دماغ خون من چون اشک رنگی برنمیدارد
گر استغنا نگیرد دست و تیغت امتحان دارد
چه میپرسی ز نقدکیسهٔ وهم سپند من
اگر برهم شکافی نالهای ضبط عنان دارد
بلندیها به پستی متهم شد از تنآسانی
به راحتگر نپردازد زمین هم آسمان دارد
تپیدن شکرآرام است بیدل بسمل ما را
نفس در عالم پرواز سیر آشیان دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.