هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه از بیدل دهلوی، با تصاویر پیچیده و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، شوق، حیرت، طبیعت و رنج‌های انسانی می‌پردازد. شاعر از عناصر طبیعی مانند چشمه، گل، باد و دریا برای بیان احساسات عمیق خود استفاده می‌کند.
رده سنی: 16+ متن از استعاره‌ها و مفاهیم پیچیده‌ای استفاده می‌کند که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد. همچنین برخی تصاویر مانند 'رفتنهای خون بسمل' ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۰۴

اگر خضر خطت از چشمهٔ حیوان نشان دارد
عقیق لب چرا چون تشنگان زیر زبان دارد

نمی‌دانم شهادتگاه شوق کیست این وادی
که رفتنهای خون بسمل اینجا کاروان دارد

به‌ این‌ یک غنجه دل‌ کز فکر وصلت کرده‌ام خونش
نفس در هر تپش صبح بهاری پرفشان دارد

تحیر برکه بندم با تماشای‌که پیوندم
خیال حلقهٔ زلفت هزار آیینه‌دان دارد

در این‌ گلشن ‌شکست‌ رنگ‌ و بو سطری‌ست ‌از حالم
پیام بینوایان نامهٔ برگ خزان دارد

ز تعجیل بهاران بیش ازین نتوان شدن غافل
شکفتنهای‌گل چندین جرس عرض فغان دارد

به‌استعداد جان سختی‌ست‌جست ‌و جوی این‌دریا
ز گوهر پیکر هر قطره بوی استخوان دارد

کسی را دعوی آزادگی چون سرو می‌زیبد
که با هر چار فصل از بی‌نیازی یک زبان دارد

شکست ‌رنگ ‌هم صبحی‌ ست ‌از گلزار خرسندی
گل اینجا در خزان سیر بهار زعفران دارد

به حیرت بال مژگان نیست بی انداز پروازی
درین دریا عنان لنگر ما بادبان دارد

اگر خاکسترم پروازم و گر شعله جولانم
هوای او ز من صد رنگ تغییر عنان دارد

تماشای بهاری کرده‌ام بیدل که از یادش
نگه در دیده‌ها انگشت حیرت در دهان دارد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.