هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی بیانگر درد و رنج انسان در جستجوی عدالت و آرامش است. شاعر از ناله‌های بی‌پاسخ، انتظار برای رسیدن به آرزوها، و ناتوانی در برابر تقدیر سخن می‌گوید. همچنین، اشاره‌ای به رهایی از غم و رسیدن به کمال دارد. در نهایت، شاعر به ناامیدی از تلاش‌های بی‌ثمر و از دست دادن آبرو در پی طمع اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب است. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی و تقدیر ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد.

غزل شمارهٔ ۱۱۵۵

دگر تظلم ما عاجزان‌کجا برسد
بس است نالهٔ ماگر به‌گوش ما برسد

به خاک منتظرانت بهارکاشته‌اند
بیا ز چشم دهیم آب تا حنا برسد

کسی به می نکند چارهٔ خمار وفا
پیامی از تو رسد قا دماغ ما برسد

سبکروان ز غم زاه و منزل آزادند
صدا ز خویش‌گذشته‌ست هر کجا برسد

تمامی خط پرگار بی‌کمالی نیست
دعا کنید سر ما به نقش‌ پا برسد

ز آه‌، بی‌جگر چاک بهره نتوان برد
گشودنی‌ست در خانه تا هوا برسد

ز سعی قامت خم‌ گشته چشم آن دارم
که رفته رفته به آن طرهٔ دوتا برسد

ستمکش هوس نارسای اقبالم
به استخوان رسدم‌ کار تا هما برسد

دماغ شکوه ندارم وگرنه می‌گفتم
به دوستان ز فراموشی‌ام دعا برسد

به عالمی‌که امل می‌کشد محاسن شیخ
کراست تاب رسیدن مگر قضا برسد

زکوشش است‌که دستت به دامنی نرسد
اگر دراز کنی پا به مدعا برسد

چنین‌ که صرف طمع‌ کردی آبرو بیدل
عرق کجاست اگر نوبت حیا برسد
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۵۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۵۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.