هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و غنایی، به بیان حالات روحی و عرفانی شاعر می‌پردازد. در آن از مفاهیمی مانند عشق، حیرت، غفلت، تحقیق و وحدت وجود سخن به میان آمده است. شاعر از دگرگونی‌های درونی خود می‌گوید و اینکه چگونه نگاهش به جهان تغییر کرده است. در نهایت، به وحدت خود با معشوق و بی‌تفاوتی به شهرت و نام اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات و استعارات نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی برای درک کامل دارند.

غزل شمارهٔ ۱۲۶۳

آهی به هوا چتر زد و چرخ برین‌ شد
داغی به غبار الم آسود و زمین شد

بشکست طلسم دل و زد کوس محبت
پاشید غبار نفس و آه حزین شد

نظاره به صورت زد و نیرنگ‌ کمان ریخت
اندیشه به معنی نظری‌ کرد و یقین شد

آن آینه ‌کز عرض صفا نیز حیا داشت
تا چشم‌گشودیم پریخانهٔ چین شد

غفلت چه فسون خواند که در خلوت تحقیق
برگشت نگاهم ز خود و آینه‌بین شد

گل‌کرد ز مسجودی من سجده‌ فروشی
یعنی چو هلالم خم محراب جبین شد

عنقایی‌ام از شهرت خودگشت فزون تر
آخر پی‌گمنامی من نقش‌ نگین شد

دل خواست به ‌گردون نگرد زیر قدم دید
آن بود که در یک نظر انداختن این شد

هر لحظه هوایی‌ست عنان‌تاب دماغم
رخشی که ندارم به خیال اینهمه زین شد

از عالم حیرانی من هیچ مپرسید
آیینه ‌کمند نگهی بود که چین شد

وقت است‌که بر بی‌کسی عشق بگرییم
کاین شعله ز خار و خس ما خاک‌نشین شد

در غیب و شهادت من و معشوق همانیم
بیدل تو بر آنی ‌که چنان بود و چنین شد
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۶۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.