هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی‌های طبیعت، عشق، رنج‌های بشری و مفاهیم عمیق فلسفی می‌پردازد. با استفاده از تصاویر شاعرانه مانند خون ریخته‌شده از شمشیر حیا، باران ابرها از خجالت، و گوهرهای اسرار، شاعر احساسات پیچیده انسانی و تناقضات زندگی را به تصویر می‌کشد. همچنین، انتقادی ظریف به جامعه و رفتارهای انسانی وجود دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در شعر، همراه با تصاویر شاعرانه پیچیده، برای درک و تجربه کامل نیاز به بلوغ فکری و شناختی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج، انتقاد اجتماعی و تناقضات زندگی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۳۵۸

رنگ اطوار ادب‌سنجان به قانون ریختند
مصرع موج ‌گهر از سکئه موزون ریختند

کس به نیرنگ تبسمهای خوبان پی نبرد
کز دم ‌تیغ حیا خون چه مضمون ریختند

بی‌نیازیهای خوبان میل قتل کس نداشت
خشکسالی بر حنا زد کز هوس خون ریختند

آبرو چندان درین ایام شد داغِ‌تری
کز خجالت ابرها باران به جیحون ریختند

خرمی در شش جهت فرش است از رنگ بهار
اینقدر خون از دم تیغ ‌که ‌گلگون ریختند

شغل اسباب تعلق عالمی را تنگ داشت
دست بر هم سوده گردی‌ کرد هامون ریختند

تا قیامت رنج خست می‌کشد نام لئیم
زر به هرجا شد گران بر دوش قارون ریختند

تا شکست اعتبار خود سران روشن شود
گرد چینی خانه‌ها از موی مجنون ریختند

تا بنای فتنهٔ بی‌پا و سر گیرد ثبات
خاک ما بر باد می‌دادند گردون ریختند

با چکیدن‌، خون منصور مرا رنگی نبود
جرعه‌ای در ساغر سرشار افزون ریختند

عشق غیر از عرض رسوایی ز ما چیزی نخواست
راز این نه پرده ما بودیم بیرون ریختند

گوهری در قلزم اسرار می‌بستند نقش
نقطه‌ای سر زد ز کلک بیدل اکنون ریختند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۳۵۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۳۵۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.