هوش مصنوعی:
این شعر از عرفی بیانگر فرار مفاهیم مختلف مانند عشق، کفر، شادی، ادب و آزادی در اثر طوفان احساسات و تجربیات عرفانی است. شاعر با تصاویر پراحساس، از گریختن این عناصر در لحظات مختلف زندگی سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و ادبی است که درک آن به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک نیاز دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم ممکن است برای خوانندگان جوانتر پیچیده باشد.
غزل شمارهٔ ۳۸
نعره زد عشق دین ما بگریخت
کفر نیز از کمین ما بگریخت
بسکه شد ابر گریه آتشبار
تخم عیش از زمین ما بگریخت
در دم نزع یار غم گردیم
نفس واپسین ما بگریخت
باز کردیم دیده بر رخ دوست
نگه شرمگین ما بگریخت
زآتش دل چراغ بر کردیم
سایه از همنشین ما بگریخت
شوق دیدار حمله ای آورد
ادب از آستین ما بگریخت
دستی از آستین برون کردیم
نام آز از نگین ما بگریخت
دست عرفی نقاب راز گشود
خرد تیزبین ما بگریخت
کفر نیز از کمین ما بگریخت
بسکه شد ابر گریه آتشبار
تخم عیش از زمین ما بگریخت
در دم نزع یار غم گردیم
نفس واپسین ما بگریخت
باز کردیم دیده بر رخ دوست
نگه شرمگین ما بگریخت
زآتش دل چراغ بر کردیم
سایه از همنشین ما بگریخت
شوق دیدار حمله ای آورد
ادب از آستین ما بگریخت
دستی از آستین برون کردیم
نام آز از نگین ما بگریخت
دست عرفی نقاب راز گشود
خرد تیزبین ما بگریخت
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.