هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از درد و رنجی میگوید که با هر درمان، بیشتر میشود. او از بیفایده بودن چرخش فلک و ناامیدی از بهبود حال خود سخن میگوید. همچنین، از غم و اندوهی که پیوسته در حال افزایش است و دلش را میآزارد، یاد میکند. شاعر به دنبال دل گمشدهاش میگردد و از بیپایان بودن درد و غم خود شکایت دارد.
رده سنی:
16+
متن حاوی مضامین عمیق عاطفی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، لحن غمگین و ناامیدانهی شعر ممکن است برای سنین پایینتر سنگین باشد.
غزل شمارهٔ ۱۷۱
مرا دردی است که از داروی راحت بیش می گردد
فلک بیهوده بر گرد دکان خویش می گردد
ببین کز نشتر مژگان او بختم چه پیش آرد
که موی بستر سنجاب نیش می گردد
به نوعی دیده ام از گریه ی بسیار نازک شد
که گر بر لاله و ریحان گشایم ریش می کردد
دل گم گشته ای کو تا دگر در سینه باز آید
که چون صف های مورم درد و غم در پیش می گردد
فلک چندان تُنُک مایه است تا این گرم بازاری
که یک جو عافیت گر بخشدم دل ریش می گردد
ندانم عرفی این غم دوستی را از کجا دارد
که در دنباله ی غم های بیش از پیش می گردد
فلک بیهوده بر گرد دکان خویش می گردد
ببین کز نشتر مژگان او بختم چه پیش آرد
که موی بستر سنجاب نیش می گردد
به نوعی دیده ام از گریه ی بسیار نازک شد
که گر بر لاله و ریحان گشایم ریش می کردد
دل گم گشته ای کو تا دگر در سینه باز آید
که چون صف های مورم درد و غم در پیش می گردد
فلک چندان تُنُک مایه است تا این گرم بازاری
که یک جو عافیت گر بخشدم دل ریش می گردد
ندانم عرفی این غم دوستی را از کجا دارد
که در دنباله ی غم های بیش از پیش می گردد
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.