هوش مصنوعی: این متن به انتقاد از زاهدان ریاکار می‌پردازد و تفاوت بین ظاهر و باطن آن‌ها را نشان می‌دهد. شاعر بیان می‌کند که زاهدان به ظاهر دین‌دار هستند اما در باطن دغدغه‌ای برای دین ندارند و حتی از کافران نیز کافرترند. همچنین، او از حسرت شهادت و عید واقعی سخن می‌گوید و به مقایسه خود با دیگران در عید قربان می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم انتقادی نسبت به زاهدان و مسائل دینی است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال پیچیده یا نامناسب باشد. همچنین، درک برخی از اشارات عرفانی و اجتماعی آن نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۱۰

عیدی چنین، که زاهد، اندوه دین ندارد
ناید ز دل که ما را، اندوهگین ندارد

مردم به عید قربان، در عیش و من به حسرت
کان حسرت شهادت، عیدی چنین ندارد

صورت نبسته فرهاد، کارش، وگر نه شیرین
گو یک نفس که گلگون، در زیر ران ندارد

کافرتر است زاهد، از برهمن، ولیکن
او را بت است در سر، در آستین ندارد

در خلوت ار به جاه است، این عرض و طول طاعت
باور کنم که زاهد، خود را بر این ندارد

آن ها که دانی ای دل، از زاهدان بی دین
ظاهر مکن به عرفی، کو نیز دین ندارد
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۰۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۱۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.