هوش مصنوعی: این شعر بهاری سرشار از عشق و امید است که در آن شاعر از زیبایی‌های طبیعت و انتظار دیدار معشوق سخن می‌گوید. او از گل‌ها، طاووس‌ها و چمن‌زارها به عنوان نمادهایی از شادی و زندگی یاد می‌کند و آرزو می‌کند که معشوق بیاید تا بهشت و بهار واقعی فرا برسد. شاعر همچنین از غم و اندوه خود می‌گوید و امیدوار است که با آمدن معشوق، این اندوه به پایان برسد.
رده سنی: 15+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات ممکن است نیاز به تجربه و بلوغ عاطفی بیشتری برای درک کامل داشته باشند.

غزل شمارهٔ ۱۵۸۵

نشاط این بهارم بی‌گل روبت چه‌کار آید
توگرآیی طرب آید بهشت آید بهارآید

ز استقبال نازت‌گر چمن را رخصتی باشد
به صد طاووس بندد نخل ویک آیینه‌وار آید

پر است این دشت از سامان نخجیر تمنایت
جنون‌تازی‌که صید لاغر ما هم به‌کار آید

به ساز ما نباید بیش از این افسردگی بستن
خرامی‌، ناز هرگام تو مضرابی به تار آید

شکفتن بسکه دارد آشیان در هر بن مویت
تبسم‌ گر به لب دزدی چمنها در فشار آید

ندارد موج بی‌وصل‌گهر امید جمعیت
هماغوشت برآیم تا کنارم درکنار آید

به برق انتظارم می‌گدازد شوق دیداری
تحیر می‌دهم آب ای خدا دیدن به بار آید

فلک هرچند در خاک عدم ریزد غبارم را
سحر گل چیند از جیبم دمی‌ کان شهسوار آید

چمن تمهید حیرت رفته بود از چشم مشتاقان
کنون گلچین چندین نرگسستان انتظار آید

شب آمد بر سر دوران سیه شد روز مهجوران
خداونداکی آن خورشید غربت اختیار آید

هزار آیینه از دست دو عالم می‌برد صیقل
که یارب آن پری‌رو بر من بیدل دچار آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۸۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۸۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.