هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی به موضوعاتی مانند عشق، رنج، ریاضت، و جستجوی حقیقت می‌پردازد. شاعر از زبان نمادین و استعاری برای بیان احساسات عمیق و مفاهیم انتزاعی استفاده می‌کند. مضامینی مانند ناتوانی در بیان احساسات، ضرورت گذر از ظواهر برای رسیدن به حقیقت، و نیاز به تحمل رنج برای رشد روحی در این شعر به چشم می‌خورند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان نمادین و استعاری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد تا به طور کامل درک شود.

غزل شمارهٔ ۱۵۹۳

نفس تا پرفشان است از تو و من برنمی‌آید
کسی زین خجلت در آتش‌افکن برنمی‌آید

زبانم را حیا چون موج‌گوهر لال‌کرد آخر
ز زنجیری‌که درآب است شیون برنمی‌آید

حضور دل طمع داری ز تعمیر جسد بگذر
که‌گوهر از صدفها بی‌شکستن برنمی‌آید

گدازی از نفس‌گیر انتخاب نسخهٔ هستی
که جز شبنم ز شیر صبح روغن برنمی‌آید

غرور خودسریها ابجد نشو و نما باشد
ز تخم اول به جز رگهای‌گردن برنمی‌آید

ریاضت تاکجا بار درشتی بندد از طبعت
به صیقل آینه ازننگ آهن برنمی‌آید

به رفع تهمت غفلت ‌گداز درد سامان ‌کن
که دل تا خون‌نگردد از فسردن برنمی‌آید

هواپروردهٔ شوق بهارستان دیدارم
به‌گلخن هم نگاه من زگلشن برنمی‌آید

به عریانی چو گردن بایدم ناچار سرکردن
به این رازی‌که من دارم نهفتن برنمی‌آید

بساط مهر باید سایه را از دور بوسیدن
به برق جلوهٔ او هستی من برنمی‌آید

ادب فرسوده‌تر از اشک مژگان‌پرورم بیدل
من و پایی که تا کویش ز دامن برنمی‌آید
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۵۹۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۵۹۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.