هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، اسارت، و جستجوی معنویت می‌پردازد. شاعر از زلف یار به عنوان نمادی از اسارت و از ناله‌های عاشقانه به عنوان نشانه‌ای از عجز سخن می‌گوید. همچنین، مفاهیمی مانند آزادی، تسلیم، و حسرت در سراسر شعر پررنگ هستند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات کلاسیک دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۶۹۹

خیال زلف‌ که واکرد راه در زنجیر
که عجز نالهٔ ما کنده چاه در زنجیر

به محفل تو که غیرت ادب‌پرست حیاست
ز جوهر آینه دارد نگاه در زنجیر

چو نرگس تو که مژگان‌ کمند آفت اوست
کسی ندید بلای سیاه در زنجیر

شبی‌ که موج‌ سرشکم به قلب چرخ‌ زند
برد تپیدن سیاره راه در زنجیر

ز بسکه حلقهٔ داغم به دل هجوم آورد
تپش به دام وطن ‌کرد آه در زنجیر

به هر شکن ‌که ز گیسوی یار می‌بینم
نشسته است دلی بیگناه در زنجیر

نفس نجسته ز دل صورخیز حسرتهاست
صداکه دید به این دستگاه در زنجیر

به دور خط تو آزادگی چه امکان است
شکسته است دو عالم نگاه در زنجیر

به دستگاه سپهرم فریب نتوان داد
شکست نالهٔ مجنون‌ کلاه در زنجیر

چو موج‌ آینهٔ مستی‌ات گرفتاری‌ست
ز خود نجسته رهایی مخواه در زنجیر

ز ریشهٔ دم تسلیم می‌تپد بیدل
نهال‌ گلشن ما تا گیاه در زنجیر
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۶۹۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.