هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با زبانی نمادین و پر از تصاویر شاعرانه، به موضوعاتی مانند عشق، امید، ناامیدی، گذرایی زندگی و جستجوی معنا می‌پردازد. شاعر از عناصری مانند طاووس، آتش، پروانه، بهار و سنگ برای بیان مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی استفاده می‌کند.
رده سنی: 18+ متن از نظر زبانی پیچیده و پر از نمادها و استعاره‌های عمیق است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مطرح‌شده مانند ناامیدی، گذرایی زندگی و جستجوی معنا ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۰۴

دل بیضهٔ طاووس خیال است به برگیر
یعنی نفسی چند توهم درته پرگیر

این صبح امیدی‌که طرب مایهٔ هستی‌ست
بادی به قفس فرض‌کن آهی به جگرگیر

اقبال به آتش همه یاس است ندامت
گرتاج به فرق تونهد دست به سرگیر

در محفل هستی منشین محو اقامت
خمیازه بهار است نفس‌، جام سحرگیر

آسودگی دهرکمینگاه تپشهاست
هر سنگ‌ که بینی پرپرواز شررگیر

رنگ دو جهان ریخته‌اند از تپش دل
بر هرچه زنی دست همان موج‌ گهر گیر

مزد طلب اهل وفا وقف تلف نیست
ای شمع زآتش پر پروانه به زرگیر

امید به‌کوی تو همین خاک‌نشین است
گوهر سر مویم ره صحرای دگرگیر

حرفی ننوشتم‌که دلی خون نشد آنجا
از نامهٔ من در پر طاووس خبر گیر

بیحاصلی است آنچه ز اسباب جنون نیست
دستی‌ که نیابی به ‌گریبان به ‌کمرگیر

بیدل به ره عشق ز منزل اثری نیست
تا آبله‌ای ‌گر برسی مفت سفر گیر
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.