هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و عاشقانه از بیدل دهلوی، به موضوعاتی مانند عشق، رنج، فراق، وصف ساقی و می، و ناامیدی از دنیا می‌پردازد. شاعر با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های پیچیده، حالات روحی و عرفانی خود را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن برای نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از استعاره‌ها و مفاهیم فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۱۷۷۶

بزم امکان بسکه عام افتاده دور ساغرش
هرکه را سرمایهٔ رنگی‌ست می‌گردد سرش

مغز آسایش چسان بندد سر فرماندهی
کز خیال سایهٔ بالی‌ست بالین پرش

بی‌حضور وصل جانان چیست فردوس برین
بی‌شراب لطف ساقی کیست آب کوثرش

جان فدای معجز ساقی که پیش از می کشی
نشئه در سر می‌دود چون مو ز خط ساغرش

چون مه نو نقش چینی از جبینم گل کند
سجده‌ دامن چیده باشد بهر تعظیم درش

حسرت عاشق چه پردازد به سیر کاینات
شسته است این نقشها را یک قلم چشم ترش

داغ حرمان شعله‌ای دارم که در پرواز شوق
ظلم بر بیطاقتی کردند از خاکسترش

بسکه عاشق سرگران افتاده است از بار دل
موج اگر گردد نگیرد آب دریا بر سرش

رحم کن بر حال بیماری که از ضعف بدن
جای پهلو ناله می‌غلتد به روی بسترش

دولت تیز جفاکیشان بدان بی‌غیرتی
واعظ است آن شعله‌کز خاشاک باشد منبرش

خواجه از چرب آخوریها همعنان فربهی است
می‌رود جایی ‌که می‌گردد هیولی پیکرش

چشم حیران انتظار آهنگ مشق غفلت است
لغزش مژگان مینا انفعال مسطرش

گریه دارد عشق بر حال اسیران وفا
خس به چشم دام می‌افتد ز صید لاغرش

نیست بیدل را به غیر از خاک راه بیکسی
آنکه گاهی ازکرم دستی ‌گذارد بر سرش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۷۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۷۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.