هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غمگین، دربارهٔ درد هجران، عشق نافرجام و رنج‌های عاشق است. شاعر از اشک‌ها، ناله‌ها و دل‌سوختگی‌های خود می‌گوید و از بی‌قراری و بی‌تابی در فراق یار سخن می‌راند. تصاویر شعری مانند اشک‌های آتشین، سایهٔ گیسو و شمعی که به گردنش می‌کشد، بر عمق غم و اندوه شاعر تأکید دارند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانهٔ پیچیده و احساسات عمیق غمگینانه است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی تصاویر شعری مانند 'شمع جای سر بریدن می‌کشد بر گردنش' ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۱۲

دل به هجران صبر کرد اما فزون شد شیونش
خون طاقت ریخت دندان بر جگر افشردنش

مزرعی‌ کز اشک دردآلود من آتش دمید
ناله خیزد چون سپند از دانه‌های خرمنش

یک نگه بیش از شرار من هوس نگشود چشم
عالمی را کرد پنهان گرد از خود رفتنش

هر خمی زان زلف مشکین طاق مینای دلست
شانه را دست تصرف دور باد از دامنش

جنبش مژگان‌ گرانی می‌کند بر عارضش
سایهٔ گیسو کبودی می‌رساند بر تنش

نقد عاشق از دو عالم قطع سودا کردن است
چون نگه ربطی ندارد دل به مژگان بستنش

عشق را با خانه پردازان آبادی چه ‌کار؟
کرده‌اند این گنج از دل‌های ویران مسکنش

خط مشکینی ‌که در چشم جهان تاریک‌ کرد
سرمه دارد چشم خورشید از غبار دامنش

برمدار ای جست‌وجو دست از تپیدن‌های دل
این جرس راهی به منزل می‌گشاید شیونش

ناتوانی پردهٔ اسرار مطلب‌ها مباد
ناله‌گاه عجز می‌گردد نگه پیراهنش

بار اندوه فنا را زندگی نامیده‌ایم
شمع جای سر بریدن می‌کشد بر گردنش

قامت خم‌گشته بیدل التفات ناز کیست
همچو ابرو گوشهٔ چشمی‌ست بر حال منش
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.