هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر شاعرانه و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند عشق، زیبایی، مستی، طبیعت و حالات روحی انسان می‌پردازد. شاعر از گل به عنوان نماد زیبایی و گذرایی زندگی یاد می‌کند و به تأثیرات آن بر روح و روان انسان اشاره دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند مستی و حالات روحی پیچیده نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۱۹۳۸

بسکه افتاده‌ست باغ آبرو نایاب گل
ذوق عشرت آب‌گردد تا کند مهتاب‌ گل

زبن طلسم رنگ و بو سامان آزادی‌ کنید
نیست اینجا غیر دامن چیدن از اسباب گل

هرزه‌گویی چند؟ لختی‌ گرد خود گردیدنی
شاخسار موج هم می‌بندد ازگرداب گل

هرکجا شمع جمال او نباشد جلوه‌گر
دیده‌ها تا جام صهبا دارد از مهتاب گل

بسکه خوبان از جمالت غرق خجلت مرده‌اند
در چمن مشکل اگر آید به روی آب‌ گل

از صلای ساغر چشم فرنگی مشربت
بر لب زاهدکند خمیازه تا محراب‌گل

نوبهاری هست مفت عشرت ای سوداییان
رشتهٔ ساز جنون را می‌شود مضراب گل

مست خاک ما کمینگاه بهار حیرتست
بعد ازبن خواهد فشاند در ره احباب‌ گل

راحت ما را همان پرواز بالین پر است
در نقاب اضطراب رنگ دارد خواب گل

در همه اوقات پاس حال باید داشتن
ننگ هشیاریست کز مستان کند آداب گل

شوخی اظهار آخر با مزاج ما نساخت
آتشی در طبع رنگ است و ندارد تاب گل

عمرها شد شوخی دیده خرامی کرده‌ام
می‌کند از چشم من بیدل همان سیماب گل
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۳۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۳۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.