هوش مصنوعی:
این شعر از بیدل دهلوی بیانگر درد و رنج عاشقانه و دلشکستگی است. شاعر با استفاده از تصاویر شعری مانند ناله، اشک، گل و بلبل، احساسات عمیق خود را از عشق ناکام و محرومیت از دیدار معشوق بیان میکند. او از اضطراب درونی، بیقراری و ناتوانی در پنهان کردن راز دل سخن میگوید و در نهایت، خود را با طبیعت و عناصری مانند بیابان و نیستان مقایسه میکند تا عمق اندوه خود را نشان دهد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مضامین عمیق عاشقانه و احساساتی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و اصطلاحات پیچیدهٔ ادبی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۹۸۴
از جراحتزار دل چیدهست دامان نالهام
میرسد یعنی ز کوی گلفروشان نالهام
دیده دردآلودهٔ محرومی دیدار کیست
کز شکست اشک میجوشد ز مژگان نالهام
همعنان درد دل عمریست از خود میروم
نسبتی دارد به آن سرو خرامان نالهام
دید و وادیدم برون پردهٔ رنگست و بس
هر کجا باشم چه پیدا و چه پنهان نالهام
با دو عالم اضطراب اظهار مطلب خامشی است
صد جرس دل دارم اما نیست امکان نالهام
دوش کز بام ازل افتاد طشت کاف و نون
گر تأمل محرم معنی است من آن نالهام
خندهٔگل را نمک از شور بلبل بوده است
حسن او بیپرده شد تا گشت عریان نالهام
درد عشقم قصهٔ من بشنو و خاموش باش
تا نهانم، داغ، چون گشتم نمایان نالهام
از شکست شیشهٔ دل آنقدر غمگین نیام
درد آن دارم که خواهد شد پریشان نالهام
چون سپندم نیست خاکستر دلیل خامشی
سرمه گشتم تا ببیند چشم یاران نالهام
راز دل چون موج پوشیدن ندارد ساز من
میدرد در هر تپیدن صد گریبان نالهام
بیدل از مشت غبار حسرتآلودم مپرس
یک بیابان خار خارم، یک نیستان نالهام
میرسد یعنی ز کوی گلفروشان نالهام
دیده دردآلودهٔ محرومی دیدار کیست
کز شکست اشک میجوشد ز مژگان نالهام
همعنان درد دل عمریست از خود میروم
نسبتی دارد به آن سرو خرامان نالهام
دید و وادیدم برون پردهٔ رنگست و بس
هر کجا باشم چه پیدا و چه پنهان نالهام
با دو عالم اضطراب اظهار مطلب خامشی است
صد جرس دل دارم اما نیست امکان نالهام
دوش کز بام ازل افتاد طشت کاف و نون
گر تأمل محرم معنی است من آن نالهام
خندهٔگل را نمک از شور بلبل بوده است
حسن او بیپرده شد تا گشت عریان نالهام
درد عشقم قصهٔ من بشنو و خاموش باش
تا نهانم، داغ، چون گشتم نمایان نالهام
از شکست شیشهٔ دل آنقدر غمگین نیام
درد آن دارم که خواهد شد پریشان نالهام
چون سپندم نیست خاکستر دلیل خامشی
سرمه گشتم تا ببیند چشم یاران نالهام
راز دل چون موج پوشیدن ندارد ساز من
میدرد در هر تپیدن صد گریبان نالهام
بیدل از مشت غبار حسرتآلودم مپرس
یک بیابان خار خارم، یک نیستان نالهام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۹۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۹۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.