هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره رنج‌های وجودی، عشق، ناامیدی و جستجوی معنا در زندگی است. شاعر از تجربیات خود مانند شکست عاطفی، جنون، رازداری و رهایی از دغدغه‌های دنیوی سخن می‌گوید و در نهایت به پذیرش رنج‌ها و درس‌گیری از آنها می‌پردازد.
رده سنی: 18+ محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار بوده و ممکن است نیاز به تجربه زندگی بیشتری برای درک کامل داشته باشد. همچنین برخی از مفاهیم مانند ناامیدی، جنون و رنج وجودی ممکن است برای سنین پایین‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۶۲

چون شمع روزگاری با شعله سازکردم
تا در طلسم هستی سیر گداز کردم

قانع به یأس گشتم از مشق‌ کج ‌کلاهی
یعنی شکست دل را ابروی ناز کردم

صبح جنون نزارم شوقی به هیچ شادم
گردی به باد دادم افشای راز کردم

رقص سپند یارب زین بیشتر چه دارد
دل بر در تپش زد من ناله سازکردم

ممنون سعی خویشم ‌کز عجز نارسایی
کار نکردهٔ دی امروز باز کردم

رفع غبار هستی چشمی بهم زدن داشت
من از فسانه شب را بر خود دراز کردم

در دشت بی‌نشانی شبنم نشان صبحست
عشقت ز من اثر خواست اشکی نیاز کردم

اسباب بی‌نیازی در رهن ترک دنیاست
کسبی دگر چه لازم گر احتراز کردم

مینای من زعبرت درسنگ خون شد آخر
تا می به خاطر آمد یاد گداز کردم

جز یک تپش سپندم چیزی نداشت بیدل
آتش زدم به هستی کاین عقده باز کردم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.