هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات شاعر دربارهٔ محدودیت‌های زندگی، طلب و حیا، و ناتوانی در بیان کامل افکار و احساسات است. شاعر از تاریکی شب، طوفان‌های زندگی، و ناتوانی در یافتن راه‌حل‌های مناسب سخن می‌گوید. همچنین، او به موضوعاتی مانند تسلیم در برابر حیا، مروت، و جنون اشاره می‌کند. در نهایت، شاعر به دنبال راهی برای بیان حقیقت درونی خود است.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از عبارات نیاز به تفسیر و دانش ادبی دارند که معمولاً در سنین بالاتر کسب می‌شود.

غزل شمارهٔ ۲۱۰۴

ندارم رشتهٔ دیگر که آیین طلب بندم
شب تاری مگر برساز آهنگ طرب بندم

ز گفت‌وگو دهم تا کی به توفان زورق دل را
حیا کو کز لب خاموش پل بحر طلب بندم

به این ترتیب الفاظی ‌که دارد ننگ موزونی
دو مصرع ربط پیدا می‌کند گر لب به لب بندم

به خیر و شر چه پردازم ‌که تسلیم حیا مشرب
به ‌کفرم می‌کند منسوب‌ گر دل بر سبب بندم

مزاج خاکسارم با رعونت بر نمی‌آید
جبین بر سجده مشتاقست احرام ادب بندم

ز طبع موج ‌گوهر غیر همواری نمی‌جوشد
مروت جوهرم‌ گر تیغ بندم بر غضب بندم

دل بیدرد تا کی مجلس آرای هوس باشد
جنونی بشکند این شیشه تا راه حلب بندم

ندارد چون تامل شاهد نظم دقیق اینجا
نقاط سکته من هم بر کلام منتخب بندم

هلاک‌ گریه‌های مستی‌ام ای اشک امدادی
که بر مژگان بی نم خوشه‌ای چند از عنب بندم

به ستر حال چندان مایلم‌ کز پردهٔ اخفا
اگر صبح قیامت‌ گل‌ کنم خود را به شب بندم

ز مضمون دگر بیدل دماغم تر نمی‌گردد
مگر در وصف مینا حرف تبخالی به‌ لب بندم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.