هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره ناتوانی، حسرت، و بار سنگین زندگی است. شاعر خود را مانند شمعی می‌بیند که بال پرواز ندارد و با وجود درس‌های سبکروحی، همچنان زیر بار سنگین آه‌هاست. او از محو شدن پست‌وبلندهای زندگی در موج‌های روزگار می‌گوید و به تنهایی و ناشناخته‌ماندن خود اشاره می‌کند. همچنین، شاعر از غفلت و بی‌توجهی به حال رفتگان و عیب‌های خود سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند حسرت و ناتوانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۱۳۶

به زور شعلهٔ آواز حسرت‌ گرم رفتارم
چو شمع از ناتوانی بال پرواز است منقارم

اگر چه بوی‌ گل دارد ز من درس سبکروحی
همان چون آه بر آیینهٔ دلها گرانبارم

ز ترک هرزه‌ گردی محو شد پست و بلند من
به رنگ موج‌ گوهر آرمیدن‌ کرد هموارم

چه مقدار انجمن پرداز خجلت بایدم بودن
که عالم خانهٔ آیینه است و من نفس وارم

شکست از سیل نپذیرد بنای خانهٔ حیرت
نمی‌افتد به زور آب چون آیینه دیوارم

کسی جز منتهی مضمون عنوانم نمی‌فهمد
به سر دارد ز منزل مهر همچون جاده طومارم

به دل هر دانه‌ای از ریشهٔ خود دامها دارد
مبادا سر برون آرد ز جیب سبحه زنارم

بنای نقش پایم در زمین خاکساریها
که از افتادگی با سایه همدوش است دیوارم

ز حال رفتگان شد غفلتم آیینهٔ بینش
به چشم نقش همچون جادهٔ خوابیده بیدارم

ز شرم عیب خود چشم از هنر برداشتم بپدل
که چون طاووس پای خوبش باشد خار گلزارم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۱۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۱۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.