هوش مصنوعی: شاعر در این متن از عشق نافرجام، رنج‌های روحی و دل‌سوزی‌هایش سخن می‌گوید. او از هوس‌های بی‌ثمر، ناامیدی از دنیا و آرزوهای بربادرفته می‌نالد. با تصاویری مانند شمع سوختن، غبار عالم و فلک اطلس، احساسات خود را بیان می‌کند و در نهایت به پذیرش درد و رنج عشق می‌پردازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین باشد.

غزل شمارهٔ ۲۲۷۶

به‌کمین دعوی هستی‌ام‌ که چو شمعش از نظر افکنم
هوس سری ته پاکشم رگ گردنی به سر افکنم

ز غبار عالم مختصر چه هوای سیم و چه فکر زر
اثری نچیده‌ام آنقدرکه بروبم و به در افکنم

به سواد دوری حرص وکد چه امید محمل من‌کشد
فلک اطلسش مگرآورد که جلی به پشت خر افکنم

اگرم دهد طلب وفا به بنای داغ غمت رضا
دو جهان به آتش دل‌گدازم و طرح یک جگر افکنم

نتوان شدن به وفا قرین مگر از سجود ادب ‌کمین
چو سرشک پاکشدم جبین‌که به آن مکان‌گذر افکنم

المی‌ که بر جگرآورم به‌ کجا ز سینه برآورم
که به‌کوه اگرگذر آورم به صدایش ازکمر افکنم

چقدر به عرصهٔ آب وگل‌کندم مصاف هوس خجل
مژه‌ای زگرد شکست دل به هم آرم و سپر افکنم

به رهی‌که محمل نیک وبد هوس سجودتومی‌کند
سرخویشم از مژه پا خورد چو به پیش پا نظر افکنم

چو سحاب می‌پرم از تری به هوای منصب محوری
مگر انفعال سبکسری عرقی‌ کند که پر افکنم

به چنین بضاعت شعله زن من بیدل و غم سوختن
که چو شمع در بر انجمن شرر است اگر گهر افکنم
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۷۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۷۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.