هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و فلسفی از بیدل دهلوی، به مفاهیمی مانند هستی، عدم، عشق، حیرت و ادراک می‌پردازد. شاعر از آیینه، حباب، سایه و دیگر نمادها برای بیان احساسات عمیق و سوالات وجودی استفاده می‌کند. متن به رابطه‌ی انسان با عشق، حقیقت و هستی اشاره دارد و از رنج‌ها و امیدهای بشری سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند عدم، حیرت و رنج‌های وجودی نیاز به بلوغ فکری دارند.

غزل شمارهٔ ۲۳۳۵

زین صفر کز عدم در هستی گشوده‌ایم
آیینهٔ حباب خیالت زدوده‌ایم

گرد هزار رنگ تماشا دمانده است
دستی‌که همچو عکس بر آیینه سوده‌ایم

خلقی به یاد چشم تو دارد سجودناز
ما هم به سایهٔ مژه‌هایت غنوده‌ایم

جمعیت وسیلهٔ دیدار مفت ماست
آیینه داری از صف حیرت ربوده‌ایم

پر روشن است حاصل انجام‌کار شمع
پرواز گریه دارد و ما پر گشوده‌ایم

در وصل هم ز حسرت دیدار چاره نیست
با عشق طالعی‌ست که ما آزموده‌ایم

از دوری حقیقت ادراک ما مپرس
دربا سراب شدکه به چشمت نموده‌ایم

از مزرع امید که داند چه ‌گل‌ کند
ما دانه‌های کاشتهٔ نادروده‌ایم

جانیم رفته رفته جسد بسته‌ایم نقش
کم نیستیم کاینهمه بر خود فزوده‌ایم

معدومی حقیقت ما حیرت آفرید
پنداشتیم آینه‌دار تو بوده‌ایم

بیدل ترانه‌سنج چه سازی که عمرهاست
از پردهٔ خیال حدیثت شنوده‌ایم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.