هوش مصنوعی: این شعر به مفاهیم عمیقی مانند حیرت، توهم، گذرا بودن زندگی، ناپایداری وجود انسان، و رابطه‌ی بین آینه و خودنمایی می‌پردازد. شاعر از استعاره‌هایی مانند شمع، گردون، آسیا، و آیینه استفاده می‌کند تا احساسات انسانی را در قبال زندگی، مرگ، و هویت بیان کند. همچنین، به موضوعاتی مانند فقر، عزت، و نقد زندگی مادی اشاره دارد.
رده سنی: 18+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در این شعر نیاز به درک و تجربه‌ی زندگی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل می‌شود. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ، توهم، و ناپایداری ممکن است برای مخاطبان جوانتر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۲۳۸۶

دل حیرت آفرین است هر سو نظرگشاییم
در خانه هیچکس نیست آیینه است و ماییم

زین بیشتر چه باشد هنگامهٔ توهم
چون‌گرد صبح‌ عمریست هیچیم و خود نماییم

ما را چو شمع ازین بزم بیخود گذشتنی هست
گردون چه برفرازبم سر نیستیم پاییم

تا چند دانهٔ ما نازد به سخت جانی
در یک دو روز دیگر بیرون آسیاییم

آیینهٔ سعادت اقبال بی‌نشانی است
گر استخوان شود خاک بر فرق خود نماییم

آیینه مشربی‌ها بیگانهٔ وفا نیست
جایش به‌دیده گرم‌است با هرکه آشناییم

عجز طلب در این دشت با ما چو اشک چشم است
هر چند ره به پهلوست محتاج صد عصاییم

شبنم چه جام گیرد از نشئهٔ تعین
در باده آب دائم‌، پیمانهٔ حیاییم

محتاج زندگی را عزت چه احتمالست
لبریز نقد لذت چون کیسهٔ گداییم

تا کی ‌کشد تعین ادبار نسبت ما
ننگی چو بار مردن درگردن بقاییم

ظاهر خروش سازش باطن جهان نازش
ای محرمان بفهمید ما زین میان‌ کجاییم

شخص هوا مثالیم خمیازهٔ خیالیم
گر صد فلک ببالیم صفر عدم فزاییم

رنگ حناست هستی فرصت ‌کمین تغییر
روز سیاه خود را تا کی شفق نماییم‌

گوش مروتی‌ کو کز ما نظر نپوشد
دست غریق یعنی فریاد بی‌صداییم

بر هر چه دیده واکرد آغوش الفت ما
مژگان به خم زد و گفت خوش باش پشت پاییم

دوزخ‌ کجاست بیدل جز انفعال غفلت
آتش حریف ما نیست زبن آب اگر برآییم
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۸۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۸۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.