هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره عشق، رنج، حیرت و نیاز معنوی است. شاعر از اشک‌هایش به عنوان رازهای درونی یاد می‌کند و از شکستن دل و ناتوانی در بیان احساساتش سخن می‌گوید. او از حیرت خود در برابر هستی و از نیازش به معشوق الهی می‌گوید، و در نهایت، خود را اسیر بیدلی و نیازمند کرامت پروردگار می‌داند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند رنج وجودی و جستجوی معنوی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۲۵۲۶

تب وتاب اشک چکیده‌ام‌که رسد به معنی راز من
زشکست شیشهٔ دل مگر شنوی حدیث‌گداز من

سر وکار جوهر حیرتم به‌کدام آینه می‌کشد
که غبار عالم بستگی زده حلقه بر در باز من

سخنی ز پرده شنیده‌ام به حضور دل نرسیده‌ام
چه نمایم آنچه ندیده‌ام تو بپرس از آینه ساز من

عرق جبین خجالتم ‌که چو شمع در بر انجمن
ننهفت عیب‌کفی تهی سر آستین دراز من

ز تلاش طاقت هرزه دو نشدم دچار تسلیی
قدمی درآبله بشکنم‌که به خود رسد تک و تاز من

ز ترانه‌ای که ادا کنم چکنم اگر نه حیا کنم
ز دل فسرده چه واکنم‌ گره است رشتهٔ ساز من

نه به خلد داشتم آرزو نه به باغ حسرت رنگ و بو
شد از التفات خیال تو دو جهان طربگه باز من

ز غرور نشئهٔ ناز او نرسیده‌ام به تغنیی
که خمد به افسری فلک سر سجده‌کار نیاز من

ره دیر وکعبه نرفته‌ام به سجود یاد تو خفته‌ام
سر زانویی‌که نداشتم‌که نمود جای نماز من

اگرم غبار زمین‌کنی وگر آسمان برین ‌کنی
من اسیر بیدل بیکسی توکریم بنده نواز من
وزن: متفاعلن متفاعلن متفاعلن متفاعلن
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.