هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردناک شاعر است که از رنج‌های روحی، ناامیدی، و حیرت خود سخن می‌گوید. او از مفاهیمی مانند مرگ، عذاب، حسرت، و بی‌پاسخ ماندن آرزوها صحبت می‌کند و از زندگی به عنوان یک تجربهٔ سخت و پر از رنج یاد می‌کند. شاعر با تصاویر شاعرانه‌ای مانند آتش، جهنم، طاووس، و عنقا، احساسات خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 18+ متن دارای مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربهٔ زندگی دارد. همچنین، برخی از تصاویر و مفاهیم مانند مرگ، عذاب، و ناامیدی ممکن است برای خوانندگان جوان سنگین و نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۲۵۴۲

بعد مردن گر همین داغست وحشت‌زای من
خاک هم خالی در آتش می‌نماید جای من

گر به صد چاه جهنم سرنگون غلتم خوش است
در دل مأیوس خود یارب نلغزد پای من

صد جنون شور قیامت می‌تپد درگرد یاس
از ادبگاه خموشی تا لب گویای من

آرزوها بسکه در جیب نفس خون‌ کرده‌ام
بال طاووس است اگر موج است در دریای من

کو تأمل تا به کنه نسخهء خاکم رسد
بی‌غباری نیست خط صفحهٔ سیمای من

ای هوس چون‌گل فریب عشرت از رنگم مده
خون پروازیست در بال قفس فرسای من

روزگاری چشم مجنون داشت مشق گردشی
گردباد است این زمان در مکتب صحرای من

دستگاه عبرت اینجا جز تعلق هیچ نیست
می‌گشاید چشم من چون شمع خار پای من

کیست رنگ معنی از لفظم تواند کرد فرق
باده چون آب‌ گهر جوشید با مینای من

دیدهٔ آهو نگردد تهمت آلود بیاض
صبح یک خواب فراموش‌ست از شبهای من

هستی موهوم عرض بی‌نشانی هم نداد
ازنفس خون شد صدای شهپر عنقای من

می‌کشم چون صبح از اسباب این وحشت‌سرا
تهمت ربطی‌ که نتوان بست بر اجزای من

فرصت ازکف رفت و دل‌کاری نکرد، افسوس عمر
کاروان بگذشت و من در خواب مردم‌، وای من

کارگاه حیرتم بیدل خموشی باف نیست
ناله دارد تار و پود صورت دیبای من
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.