هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر احساسات عمیق شاعر درباره‌ی تنهایی، ناامیدی، و جستجوی معنا در زندگی است. او از مفاهیمی مانند عشق، فقر، انتظار، و ناامیدی سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های پیچیده، حالات درونی خود را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای خوانندگان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، مضامین غم و ناامیدی نیاز به درک و بلوغ عاطفی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۵۵۰

فلک نبست ره صبح لاابالی من
پلگ داغ شد از وحشت غزالی من

به نقص قانعم از مشق اعتبارکمال
دمید نقطهٔ بدر از خط هلالی من

خم بنای سجودم بلندیی دارد
که چرخ شیشه بچیند به طاق عالی من

دماغ چینی اقبال موی بینی کیست
جنون فقر اگر نشکند سفالی من

کسی فسانهٔ ابرام تا کجا شنود
کری به‌گوش جهان بست هرزه نالی من

به ناله روز کنم تا ز خود برون آیم
قفس تراش برآمد شکسته بالی من

در انتظارکه محوم‌که همچو پرتو شمع
نشسته است ز خود رفتنم حوالی من

گدای خامشم اما به هر دری که رسم
کریم می‌شنود حرف بی‌سوالی من

طلسم من چو حباب آشیان عنقا بود
نفس پر از دو جهان کرد جای خالی من

به هر چه ‌گوش نهی قصهٔ پریشانی‌ست
تنیده است بر آفاق شیر قالی من

فروغ ‌کوکب عشاق اگر به‌این رنگ است
به اخگری نرسد تا ابد زگالی من

چو تخم آبله بیدل سر هوس نکشید
به هیچ فصل نموهای پایمالی من
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۵۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.