هوش مصنوعی: این شعر به موضوعاتی مانند فروتنی، تسلیم در برابر تقدیر، و ارتباط بین عجز و سرکشی می‌پردازد. شاعر از افتادگی به عنوان نمادی از تواضع و وابستگی به خداوند یاد می‌کند و تأکید می‌کند که این حالت می‌تواند به کمال و آرامش منجر شود. همچنین، تضاد بین سرکشی و فروتنی و نقش آن در زندگی انسان مورد بررسی قرار می‌گیرد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی کلاسیک نیاز به سطحی از بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات دارد.

غزل شمارهٔ ۲۷۳۹

بسکه ‌گردید آبیار ما ز پا افتادگی
سبز شد آخر چو بید از وضع ما افتادگی

می‌توان از طینت ما هم رعونت خواستن
گر برآید از طلسم نقش پا افتادگی

عمرها چون اشک‌کنج راحتی می‌خواستم
بهر ما امروز خالی کرد جا افتادگی

دام عجزی درکمین سرکشی خوابیده است
می‌کشد انجام نی از بوریا افتادگی

سرکشی تا کی گریبانت درّد چون گردباد
همچو صحرا دامنی دارد رسا افتادگی

مرد وحشت گر نه‌ای با هر چه هستی صلح کن
ای به یک رویی مثل یا جنگ یا افتادگی

غوطه زن در ناز اگر با عجز داری نسبتی
بر سراپای تو می‌بندد حنا افتادگی

خط پرگار کمالت ناتمام افتاده است
تا نمی‌سازد سرت را محو پا افتادگی

با خرد گفتم چه باشد جوهر فقر و غنا
گفت‌: در هر صورتی نام خدا افتادگی

تخم اقبالم ز فیض سجده خواهد همتی
کز سرم چون پا دواند ریشه‌ها افتادگی

کاروان نقش پاییم از کمال ما مپرس
منزل ما جاده ما خضر ما افتادگی

نیست ممکن بیدل از تسلیم‌، سر دزدیدنم
نسبتی دارد به آن زلف دوتا افتادگی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۳۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۴۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.