هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر پیچیده و استعاره‌های غنی، به موضوعاتی مانند عشق، حیرت، تسلیم، و رهایی از خود می‌پردازد. شاعر از حالات روحی و عرفانی خود سخن می‌گوید و به زیبایی‌های جهان و اضطراب‌های وجودی اشاره می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۶۷

درین حدیقه‌ نه‌ای قدردان حیرانی
به شوخی مژه ترسم ورق بگردانی

به‌کار عشق نظرکن شکست دل درباب
ز موج سیل عیانست حسن حیرانی

صداع هستی ما را علاج تسلیم است
بس است صندل اگر سوده‌ایم پیشانی

ز خویش رفتن ما محملی نمی‌خواهد
سحر به دوش نفس بسته است آسانی

به عالمی‌که خیال تو نقش می‌بندد
نفس نمی‌کشد از شرم خامهٔ مانی

جماعتی‌که به بزم خیال محو تواند
هزار آینه دارتد غیر حیرانی

خیال حلقهٔ زلف تو ساغری دارد
که رنگ نشئهٔ آن نیست‌جز پریشانی

خراب آینه رنگ بنای مجنونم
فلک در آب وگلم صرف‌کرده ویرانی

کدام عرصه که لبریز اضطرابم نیست
جهان گرفت غبار من از پر افشانی

چو ناله سخت نهان‌ست صورت حالم
برون ز خویش روم ‌تا رسم به عریانی

ندامتم ز تردد چو موج باز نداشت
کفی نسوده‌ام الا به ناپشیمانی

به عافیت نتوان نقش این بساط شدن
مگر به سعی فنا گرد خویش بنشانی

نیرزد آینه بودن به آنهمه تشویش
که هرکه جلوه فروشد تو رنگ‌گردانی

گل است خاک بیابان آرزو بیدل
چو گرد باد مگر ناقه بر هوا رانی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۶۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۶۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.