هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی به معشوق الهی سخن می‌گوید. او از دردها و رنج‌های عشق شکایت می‌کند و از معشوق می‌خواهد که او را در این راه یاری کند. شاعر از مفاهیم عرفانی مانند عشق الهی، فنا در معشوق و وحدت وجود استفاده می‌کند و از معشوق می‌خواهد که او را به کمال برساند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی دارد. همچنین، برخی از اصطلاحات و مفاهیم به کار رفته در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۱۸۶۲

چون چَنگ شُدم جانا آن چَنگْ تو دَروا کُن
صد جان به عِوَض بِسْتان وان شیوه تو با ما کُن

عیسی چو تویی ما را هم‌کاسه مَریَم کُن
طُنْبورِ دل ما را هم ناله سُرنا کُن

دستی بِنِهْ ای چَنگی بر نَبْضِ چُنین پیری
وان خونِ دلِ زَر را در ساغَرِ صَهْبا کُن

جَمعیَّتِ رِنْدان را بر شاهِدِ نَقْدی زن
وَرْ زُهد سخن گوید تو وَعده به فردا کُن

دیوانه و مَستی را خواهی که بِشورانی
زنجیر خودم بِنْما وَزْ دور تماشا کُن

دیدم زِ تو من نَقْشی بر کالْبَدی بَسته
جان گفت عَلَی اللّهْ گو دل گفت عَلالا کُن

زان روز منِ مِسکین‌ بی‌عقل شُدم‌ بی‌دین
زان زُلْفِ خوش مُشکین ما را تو چَلیپا کُن

زُنّار بِبَند ای دل در دَیر بِکُن مَنْزِل
زان راهِبِ پُرحاصل یک بوسه تَقاضا کُن

در چهره مَخْدومی شَمسُ الْحَقِ تبریزی
گَر رَغْبَتِ ما بینی این قِصّه غَرّا کُن
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۸۶۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۸۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.