هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد هجران و عشق شدید خود می‌گوید. او از ضعف جسمانی خود به دلیل دوری از معشوق سخن می‌گوید و تأکید می‌کند که تنها عشق به معشوق به او نیرو می‌دهد. شاعر همچنین از وفاداری خود به معشوق و بی‌توجهی به دیگران صحبت می‌کند و حتی پس از مرگ نیز عشق او ادامه خواهد داشت.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر شاعرانه مانند 'دود خیزد از کفنم' ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۰

ز بس که هجر تو لاغر میان بکاست تنم
قسم به جان تو کزین تهیست پیرهنم

مرا که پیش زبان دم نمی‌زند شمشیر
بیا تو با دم شمشیر زن که دم نزنم

ز خویشتن به جهان هرکسی خبر دارد
خلاف من که نباشد خبر ز خویشتنم

حدیث لعل تو تا بر زبان من جاریست
زنند خلق شب و روز بوسه بر دهنم

اگر نظر بکنم بی‌تو بر شمایل غیر
دو چشم خویش به انگشت خویشتن بکنم

اگرچه زار و ضعیفم ولی به قوت عشق
به جز تو گر همه شیرست پنجه درفکنم

پس از هلاک تنم گر به دجله غرق کنند
ز سوز آتش دل دود خیزد از کفنم

حدیث زلف بتان سر کنم چو قاآنی
گمان برند خلایق که نافهٔ ختنم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.