هوش مصنوعی: شاعر در این متن از اندیشه‌های باطل، آوارگی، عشق، و رنج‌های روحی خود سخن می‌گوید. او به مفاهیمی مانند کعبه، طلب، عشق، جنگ، مرگ، و آزادگی اشاره می‌کند و از تضادهای درونی خود پرده برمی‌دارد. در نهایت، او به این نتیجه می‌رسد که دین و دل، آفت آزادگی هستند و این‌که بی‌مذهب و بی‌دل بودن، دلیل اصلی رنج‌های او نیست.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ فکری دارد. همچنین، برخی از مضامین مانند مرگ، رنج، و تضادهای درونی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر سنگین یا نامفهوم باشد.

غزل شمارهٔ ۴۸۴

تا به کی همره اندیشهٔ باطل باشم
وز دیار طرب آواره تر از دل باشم

گر گذشتم ز در کعبه نه از بی خبریست
مصلحت نیست که با طالب منزل باشم

گر به قانون معین نزیم عیب مکن
حکم عشق است که آشفته شمایل باشم

من که دارا و سکندر علف تیغ من اند
رسد آنم که در این معرکه بسمل باشم

من که از کشته شدن هم دلم آرام نیافت
جای آن است که منت کش قاتل باشم

من که نامی نکشیدم چمن گل نشدم
گر به مسجد روم از میکده غافل باشم

عنکبوتش به زوایا همه تار زنند
خانقاهی که منش مرشد کامل باشم

دین و دل آفت آزادگی آمد، عرفی
نه از این است که بی مذهب و بیدل باشم
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۸
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.