هوش مصنوعی: شاعر در این متن از غم و دردهای درونی خود سخن می‌گوید. او از زخم‌های روحی، عشق ناکام و مصائب زندگی می‌نالد و بیان می‌کند که چگونه غم و اندوه بر وجودش چیره شده است. او حتی از بهشت نیز رویگردان است و غم را بر هر چیز دیگر ترجیح می‌دهد.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عاطفی و روانی است که درک آن برای مخاطبان کم‌سال دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناامیدی و رنج‌های روحی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۵۰۹

منم که پارهٔ غم در دهان غم دارم
به زیر ناصیه صد داستان غم دارم

دلی که زخم پذیری کند نمی دانم
وگر نه تیر نفس در کمان غم دارم

از آن به تیغ غم آیم که در دکانچهٔ عشق
هزار قافله عشرت زیان غم دارم

چه شد که جان به غمت داده ام به گفتهٔ عشق
اگر غمت بگریزد ضمان غم دارم

گر از بهشت شود معصیت عنان تابم
هزار شکر که صد بوستان غم دارم

از آن دیار عدم شد مسخرم، عرفی
که صد سپاه بلا در عنان غم دارم
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.