هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه است که در آن شاعر از عشق به معشوق، دردهای ناشی از این عشق و لذت‌های آن سخن می‌گوید. او عشق را به عنوان یک گنج در ویرانه‌های دل توصیف می‌کند و از مستی و شادی در بزم عاشقان یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به مستی و می‌نوشی ممکن است برای سنین پایین مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۴۹

عشق جانان در میان جان خوشست
راز دلدار از جهان پنهان خوش است

درد بی درمان او درمان ما
در دلم این درد بی درمان خوش است

حال سودائی زلف یار من
همچو زلفش می برد سامان خوش است

عشق و گنجی و دل ویرانه ای
آن چنان گنجی در این ویران خوشست

جرعهٔ دُردی درد عشق او
جان ما را دادهٔ جان آن خوش است

حال دل با عشق دلبر خوش بود
جان ما پیوسته با جانان خوش است

نعمت الله مست و جام می به دست
جاودان در بزم سرمستان خوش است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.