هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه بیانگر عشق عمیق و فداکاری بی‌قید و شرط است. شاعر تاکید می‌کند که عاشق واقعی پس از دیدن معشوق، به هیچ چیز دیگر توجه نمی‌کند و حاضر است همه چیز را فدا کند. همچنین اشاره می‌شود که عشق حقیقی جاودانه است و از دل بیرون نمی‌رود.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۴۷۴

هر که رخسار تو بیند به گلستان نرود
هر که درد تو کشد از پی درمان نرود

آنکه در خانه دمی با تو به خلوت بنشست
به تماشای گل و لاله و ریحان نرود

خضر اگر لعل روان بخش تو را دریابد
بار دیگر به لب چشمهٔ حیوان نرود

گر نه امید لقای تو بود در جنّت
هیچ عاشق به سوی روضهٔ رضوان نرود

مرد باید که ز شمشیر نگرداند روی
گر نه از خانه همان به که به میدان نرود

هوسم بود که در کیش غمت کشته شوم
لیکن این لاشه ضعیف است و به قربان نرود

در ازل بر دل ما عشق تو داغی بنهاد
که غمش تا به ابد از دل بریان نرود

چند گفتی به هوس از پی دل چند روی
عاشق دلشده چون از پی جانان نرود

نعمت‌الله ز الطاف تو گوید سخنی
عاشق آن است که جز در پی جانان نرود
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.