۲۴۸ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۰۴

فعل عالم ظل فعل الله بود
این کسی داند که او آگه بود

مظهر افعال او باشد همه
خود گدائی گیر و خواهی شه بود

نور می یابد قمر از آفتاب
گر چه ظاهر نور ، نور مه بود

مرد دانا سر نپیچد زین سخن
غیر نادانی که او گمره بود

کی شود مایل به سلطانی مصر
هر که او با یوسفی در چه بود

خاک پایش توتیای چشم ماست
رند سرمستی کز آن درگه بود

هر چه بینی نعمت الله بود
نعمت الله در همه عالم یکی است
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۰۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.