هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دوست خود می‌خواهد که با آوردن شراب و برپایی بزم، زندگی او را شاد و خجسته کند. او از دوستش می‌خواهد که مشکلات و غم‌هایش را برطرف کند، به فقرا کمک کند و زندگی‌اش را به شکوفایی برساند. شاعر همچنین از لطف و کرم دوستش سپاسگزار است و از او می‌خواهد که به جای سخن گفتن، عمل کند و مشکلاتش را حل نماید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به شراب و بزم ممکن است برای سنین پایین‌تر مناسب نباشد.

غزل شمارهٔ ۲۰۵۰

جانا بیار باده و بَختَمْ تمام کُن
عیشِ مرا خُجَسته چو دارُالسَّلام کُن

زُهره کَمین کَنیزکِ بَزم و شَرابِ توست
دَفْعِ کسوفِ دل کُن و مَهْ را غُلام کُن

هَمچون مَسیح، مایِدِه از آسْمان بیار
از نان و شوربا بَشَری را فِطام کُن

مُشتی فَسُرده را به دَمِ گرم بِشْکُفان
مُشتی گدایْ را شَهِ بااِحْتِشام کُن

این رویِ پُرگِرِه را خندان و شاد کُن
این عُمرِ مُنْقَطع را عُمری مُدام کُن

ای شوقِ هر دِماغ، سَرِ عاشقانْ بِخار
وِیْ ذوقِ هر مَقام، بَرِ ما مُقام کُن

آن خانه را که جام نباشد، چو نیست نور
ما خانه ساختیم، تو تَدبیرِ جامْ کُن

ما را وَظیفه‌هاست، زِ لُطفِ تو صد هزار
دَرمانده گشت دل، که چه گوید؟ کدام کُن؟

خاموش کُن که دوست مُجیب است‌‌ بی‌سوال
نَظّارهٔ کَرَم کُن و تَرکِ کَلام کُن
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۰۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۰۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.