هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی از ساقی و میگساری سخن میگوید، اما در باطن به عشق الهی و جذبههای معنوی اشاره دارد. شاعر از دیدار معشوق، نور الهی، و وفاداری به او سخن میراند و در نهایت، خود را بندهای سرمست و عاشق میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعارههای شراب و میگساری ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامفهوم یا نامناسب باشد. همچنین، درک این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کهن و مضامین عرفانی دارد.
غزل شمارهٔ ۹۵۳
ساقی سرخوش ما همدم ما می بینش
جام می را به کف آور به صفا می بینش
آفتابیست که بر هر دو جهان تافته است
می نماید به تو روشن همه جا می بینش
نقش بستیم خیال رخ او بر دیده
خوش خیالیست در این دیدهٔ ما می بینش
خیز و آئینه از مردم بینا بطلب
بنشین در نظر ما و خدا می بینش
نور چشمست که چشمت ابداً روشن باد
برو ای نور دو چشم و ابداً می بینش
گر جفائی کند آن دوست به جان منت دار
بکش آن جور ولی لطف و وفا می بینش
بنده با سید سرمست حریف است مدام
پادشاهی به کرم یار گدا می بینش
جام می را به کف آور به صفا می بینش
آفتابیست که بر هر دو جهان تافته است
می نماید به تو روشن همه جا می بینش
نقش بستیم خیال رخ او بر دیده
خوش خیالیست در این دیدهٔ ما می بینش
خیز و آئینه از مردم بینا بطلب
بنشین در نظر ما و خدا می بینش
نور چشمست که چشمت ابداً روشن باد
برو ای نور دو چشم و ابداً می بینش
گر جفائی کند آن دوست به جان منت دار
بکش آن جور ولی لطف و وفا می بینش
بنده با سید سرمست حریف است مدام
پادشاهی به کرم یار گدا می بینش
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۹۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۹۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.