۲۴۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۰۳۴

نقش خیال رویش دیشب به خواب دیدم
مه را به شب توان دید من آفتاب دیدم

هر سو که دید دیده دریای بیکران دید
روشن چو نور دیده ماهی در آب دیدم

جام جهان نمائی است هر شاهدی که بینم
جامی چنین لطیفی پر از شراب دیدم

در گوشه خرابات عمری طواف کردم
ساقی بزم رندان مست و خراب دیدم

هر صورتی که دیدم معنی نمود در آن
معنی و صورت آن ، آب و حباب دیدم

گنجی که بود پنهان پیدا شدست بر من
سری که درحجابست من بی حجاب دیدم

از نور نعمت الله عالم شده منور
روشن ببین که نورش در شیخ و شاب دیدم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۳۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.