هوش مصنوعی: شاعر در این متن از تجربه‌های عرفانی و عاشقانه خود می‌گوید. او از شکستن توبه و مستی، عشق به معشوق، و حضور در خرابات سخن می‌گوید. همچنین، از دیدار با شخصی به نام «سید» و خدمت به او یاد می‌کند.
رده سنی: 18+ متن شامل مفاهیم عرفانی و استعاره‌های مربوط به مستی و شراب است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی مضامین مانند شکستن توبه و حضور در خرابات نیاز به درک عمیق‌تری از ادبیات عرفانی دارد.

غزل شمارهٔ ۱۰۷۴

رفتم به در خانه میخانه نشستم
آن توبهٔ سنگین به یکی جرعه شکستم

گر عاقل مخمور مرا خواند به مجنون
منعش مکن ای عاشق سرمست که هستم

در هر دو جهان غیر یکی را چو ندیدم
شک نیست که هم غیر یکی را نپرستم

سرمست شرابم نه که امروز چنینم
از روز ازل تا به ابد عاشق و مستم

در خواب گرفتم سر دستی که چه گویم
خوش نقش خیالیست که افتاد به دستم

گفتند که در کوی خرابات حضوریست
برخاستم و رفتم و آنجا بنشستم

سید کرمی کرد و مرا خواند به بنده
من هم کمر خدمت او چست ببستم
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۷۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.