هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عرفانی، توصیفی از عشق و زیبایی معشوق است. شاعر از نقش بستن خیال معشوق در دیدهاش، نور رویش که چشمهایش را روشن میکند، و تأثیر حضور معشوق بر جهان درون و بیرون خود سخن میگوید. همچنین، اشارهای به حضور ساقی سرمست و تأثیر شعرش بر طبیعت دارد.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عرفانی و عاشقانهای است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده باشد. همچنین، درک عمیق این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۴۱۶
خیالش نقش می بندد بهه دیده
چنان نقش و چنین دیده که دیده
دو چشمم روشن است از نور رویش
به مردم می نمایم آن به دیده
خیال عارضش در دیدهٔ ما
بود نقشی بر آبی خوش کشیده
صبا در گلستان می خواند شعرم
شنیده غنچه و جامه دریده
درآمد از درم ساقی سرمست
چنان شاهی مرا مهمان رسیده
دلم آئینه گیتی نمائی است
به لطف خود لطیفش آفریده
فتاده آتشی در نی دگر بار
مگر از سیدم حرفی شنیده
چنان نقش و چنین دیده که دیده
دو چشمم روشن است از نور رویش
به مردم می نمایم آن به دیده
خیال عارضش در دیدهٔ ما
بود نقشی بر آبی خوش کشیده
صبا در گلستان می خواند شعرم
شنیده غنچه و جامه دریده
درآمد از درم ساقی سرمست
چنان شاهی مرا مهمان رسیده
دلم آئینه گیتی نمائی است
به لطف خود لطیفش آفریده
فتاده آتشی در نی دگر بار
مگر از سیدم حرفی شنیده
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۱۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.