هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از عشق و وفاداری خود سخن میگوید و از معشوق میخواهد که با شکستن عهد و پیمان، دلش را نشکند. او با وجود همه جفاها، عهد خود را نگه میدارد و دلش را به معشوق سپرده است.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کمسن قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مضامین مانند دلشکستگی و جفا نیاز به بلوغ عاطفی دارد.
غزل شمارهٔ ۱۴۸۲
هر زمان خاطر مرا شکنی
عهد بندی و باز واشکنی
مشکن آن زلف پرشکن که دلم
بشکند چون تو زلف را شکنی
مهر مهرت نهاده ام بر دل
حیف باشد که از جفا شکنی
ما به عهدت درست جانبازیم
گرچه تو قول و عهد ما شکنی
چون مراد تو دل شکستن ماست
دل به تو داده ایم تا شکنی
سر ما آستانهٔ در تو
گر به صد پاره بارها شکنی
نعمت الله شکستهٔ عشق است
بیگناهی دلش چرا شکنی
عهد بندی و باز واشکنی
مشکن آن زلف پرشکن که دلم
بشکند چون تو زلف را شکنی
مهر مهرت نهاده ام بر دل
حیف باشد که از جفا شکنی
ما به عهدت درست جانبازیم
گرچه تو قول و عهد ما شکنی
چون مراد تو دل شکستن ماست
دل به تو داده ایم تا شکنی
سر ما آستانهٔ در تو
گر به صد پاره بارها شکنی
نعمت الله شکستهٔ عشق است
بیگناهی دلش چرا شکنی
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۴۸۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.