هوش مصنوعی:
این شعر از عرفی شیرازی، با استفاده از استعارهها و نمادهای عرفانی، به موضوعاتی مانند عشق الهی، گذر زمان، خودشناسی و وحدت وجود میپردازد. شاعر با خطاب به کبک، فلک و دیگر عناصر، از نیاز انسان به رهایی از غفلت و پیوستن به حقیقت سخن میگوید.
رده سنی:
16+
محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که درک آن برای نوجوانان کمسنوسال دشوار میباشد. همچنین استفاده از استعارههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.
غزل شمارهٔ ۵۴۹
بانگ ما کبک است، خرمن را به خرمن باز ده
ای که می گفتی خریدارم، کنون آواز ده
روزگار خندهٔ غفلت گذشت ای کبک من
دل به دندان گیر و تن در چنگل شهباز ده
ای فلک صیدی که افکندی به تیرت کشته شد
بوسه ای بر دست این صیاد حکم انداز ده
می توان غماز عیب مردمان بودن، ای ظریف
گر ظریفی عیب خود را عرضهٔ غماز ده
گفت و گوی سر وحدت را به صد ره کرده ای
بال صوفی را به دست جنبش پرواز ده
شکر ما کن، دوست را، عرفی و جان ها بر فشان
کز تو جان خواهد، نمی گوید که در دم باز ده
ای که می گفتی خریدارم، کنون آواز ده
روزگار خندهٔ غفلت گذشت ای کبک من
دل به دندان گیر و تن در چنگل شهباز ده
ای فلک صیدی که افکندی به تیرت کشته شد
بوسه ای بر دست این صیاد حکم انداز ده
می توان غماز عیب مردمان بودن، ای ظریف
گر ظریفی عیب خود را عرضهٔ غماز ده
گفت و گوی سر وحدت را به صد ره کرده ای
بال صوفی را به دست جنبش پرواز ده
شکر ما کن، دوست را، عرفی و جان ها بر فشان
کز تو جان خواهد، نمی گوید که در دم باز ده
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.