هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و عاشقانه است که به موضوعات عشق، عقل، طبیعت و رهایی از قید و بندهای دنیوی می‌پردازد. شاعر از عشق به عنوان نیرویی قدرتمند و غیرقابل کنترل یاد می‌کند که عقل را به حاشیه می‌راند. همچنین، به نقش طبیعت و نوشیدن شراب به عنوان نمادی از رهایی و وحدت با خدا اشاره می‌شود. در پایان، شاعر از شمس تبریزی به عنوان منبع الهام و آتش عشق یاد می‌کند.
رده سنی: 18+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشارات به نوشیدن شراب و مفاهیم عرفانی پیچیده، نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی برای درک کامل دارد.

غزل شمارهٔ ۲۳۳۵

رِنْدان همه جَمعند دَرین دَیرِ مُغانه
دَردِه تو یکی رَطْل، بدان پیرِ یگانه

خون ریزبَکِ عشقْ دَر و بام گرفته‌ست
وان عقلْ گُریزان شُده از خانه به خانه

یک پَرده بَرانداخته آن شاهِدِ اَعْظَم
از پَرده بُرون رفته همه اَهلِ زمانه

آن جِنْس که عُشّاق دَرین بَحْر فُتادند
چه جایِ اَمان باشد و چه جایِ اَمانه؟

کِی سرد شود عشقْ زِ آوازِ مَلامَت؟
هرگز نَرَمَد شیر زِ فریادِ زنانه

پُرکُن تو یکی رَطْل زِمیْ‌هایِ خدایی
مَگْذار خدایانِ طبیعت به میانه

اوَّل بِدِه آن رَطْلْ بِدان نَفَسِ مُحَدِّث
تا ناطِقه‌‌اَش هیچ نگوید زِ فَسانه

چون بَند شود نُطْق، یکی سیل دَرآیَد
کَزْ کَوْن و مکان هیچ نبینی تو نشانه

شَمسُ الْحَقِ تبریز، چه آتش که بَرافروخت
اَحْسَنْت، زِهی آتش و شاباشْ زَبانه
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۳۳۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۳۳۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.